فریاد Faryad
A computer is a machine with an intricate network of electronic circuits that operate switches or magnetize tiny metal cores. The switches, like the cores, are capable of being in one of two possible states, that is, on or off, magnetized or demagnetized. The machine is capable of storing and manipulating numbers, letters, and characters. The basic idea of a computer is that we can make the machine do what we want by inputting signals that turn certain switches on and turn others off, or that magnetize or do not magnetize the cores.
For outputting information, two common devices used are a printer which prints the new information on paper, or a CRT display screen which shows the results on a TV-like screen.
حکمت متعالیه، مکتب ملاصدرا است که بر پایه وجود و تمایز آن از ماهیت استوار است.این مکتب از لحاظ روش شبیه مکتب اشراقی است یعنی به استدلال و کشف و شهود تواماً معتقد است، ولی از نظر اصول و از نظر استنتاجات متفاوت است.در مکتب ملاصدرا بسیاری از مسائل مورد اختلاف مشاء و اشراق، یا مورد اختلاف فلسفه و عرفان، و یا مورد اختلاف فلسفه و کلام برای همیشه حل شده است.فلسفه ملاصدرا یک فلسفه التقاطی نیست،بلکه یک نظام خاص فلسفی است که هرچند روش های فکری گوناگون اسلامی در پیدایش آن موثر بودند باید آن را نظام فکری مستقلی دانست.
پیش از ملاصدرا چند فیلسوف مسلمان از جمله ابوعلی سینا و قیصری نیز از واژه حکمت متعالیه استفاده کردهاند. اولین بار ابوعلی سینا این واژه را در کتاب الاشارات و التنبیهات به کار برده است و از آن به عنوان اسراری یاد میکند که جز برای راسخان در حکمت متعالیه آشکار نیست. جالب توجه این که ملاصدرا فلسفه خود را با عنوان حکمت متعالیه ننامیده است. این واژه صرفاٌ در عنوان یکی از مهمترین آثار ملاصدرا به نام «الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه» به کار برده است که این اثر با عنوان «اسفار» یا «اسفار اربعه» نزد متخصصین امر مشهور است. اما بعد از ملاصدرا، به مرور زمان، واژه «حکمت متعالیه» در نزد اهل فن برای اشاره به نظام فلسفی ملاصدرا رایج شده است.
بنابر دیدگاه او، بدیهیترین مسئله جهان، مسئله وجود یا هستی است که ما با علم حضوری و دریافت درونی خود آن را درک کرده و نیازی به اثبات آن نداریم. اما ماهیت یا سرشت آن چیزی است که سبب گوناگونی و تکثر پدیدهها میشود و به هر موجود قالبی ویژه میبخشد. همه پدیدههای جهان در یک اصل مشترکند که همان «وجود» نام دارد و وجود یگانه است زیرا از هستیبخش (یعنی خداوند یگانه) سرچشمه گرفته، اما ویژگیهای هر یک از این پدیدهها از تفاوت میان ذات و ماهیت آنها حکایت دارد. برابر این دیدگاه، اصل بر وجود اشیاء است و ماهیت معلول وجود بهشمار میآید.
ملاصدرا در مخالفت با استادش میرداماد که خود پیرو سهروردی بود، مدعی شد که «وجود» امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری. صدرا درباره حرکت نیز نظریه جدیدی عرضه کرد که به حرکت جوهری مشهور است. تا قبل از آن تمامی فلاسفه مسلمان معتقد به وجود حرکت در مقولات نهگانه عرض بودند و حرکت را در جوهر محال میدانستند. اما صدرا معتقد به حرکت در جوهر نیز بود و موفق شد چهار جریان فکری اسلامی یعنی کلام، عرفان، فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو را در یک نقطه گرد آورد و نظام فلسفی جدید و مستقلی به وجود آورد.
مسائل مورد بحث حکمت متعالیه عبارتند از:
فلسفه هستی، فلسفه نفس، فلسفه اخلاق، فلسفه معرفت، فلسفه عرفان، فلسفه دین، فلسفه سیاست، فلسفه هنر
مکتب فلسفی اشراق، توسط شهابالدین سهروردی یا شیخ اشراق، در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، ارائه شد. وی، در کتاب حکمتالاشراق، به اصول و فروع این نظریه، پرداختهاست. لفظ اشراق به معنی تابش نور است، اما در اصطلاح فلاسفه اشراق به معنی کشف و شهود یا ظهور انوار عقلی و فیضان آنها بر نفس آدمی است.